معماری بهعنوان بستر اتفاق زندگی بشر یکی از تأثیرگذارترین هنرها در جهت نمایاندن فرهنگ عامه و الگوهای ساختاری آن در هر دوره است، و این امر باعث انعکاس کلّیتی قابل بررسی و قضاوت از فرهنگ، تفکر و ناخودآگاه ...
بیشتر
معماری بهعنوان بستر اتفاق زندگی بشر یکی از تأثیرگذارترین هنرها در جهت نمایاندن فرهنگ عامه و الگوهای ساختاری آن در هر دوره است، و این امر باعث انعکاس کلّیتی قابل بررسی و قضاوت از فرهنگ، تفکر و ناخودآگاه ملی، در معماری میشود. این قضاوت ازطرف استفادهکنندگان محیط و نیز سایر ادوار تاریخی و فرهنگی نیز واقع میشود. از طرفی، هنگامی که جامعه همواره فضایی آشنا را تجربه کند، زمینهساز خودباوری ملی و شکوفایی بیشتر افراد خواهد شد.
این نوشتار در جستجوی فراهمسازی زمینة حرکت به سمت معماری ملی و تعیین زیرساختهای لازم جهت رسیدن به آن است. بدینمنظور، پس از بررسی هویت فرهنگی، معماری ملی و تأثیرات متقابل آنها، به بررسی چند نمونه از بناهای تاریخی و مقایسة آنها با دو بنای معاصر پرداخته است، تا در نهایت به ارائة رویکرد جدیدی جهت احیای معماری ملی منتج شود. نوع تحقیق، توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است تا دستیابی به زمینة سیاست شکلگیری معماری ملی امکانپذیر شود. پرسش طرحشده این است که بناهای پرافتخار این خاک و بوم بر چه شالودهای اینگونه استوار پرداخته شدهاند که گذشت زمان آن را پخته و استوار میسازد و مهمتر اینکه چرا پس از بررسیهای فرهنگی دوران معاصر، به آن خمیرمایة مهم دست نیافتهایم.
فرض جستار بر این است که کالبد بناها در هر دو دستمایة روح فرهنگی زمان است. بنابراین اگر معماری معاصر ایران نتوانسته است بر هویتی آشنا محیط گردد، باید در اجتماع بازشناسی و زیرساختهای لازم جهت ساخت کالبدی با روح ایرانی فراهم گردد.